
مقاله مبانی نظری حاکمیت شرکتی شامل تحلیل نظریه های مختلف مانند نمایندگی، هزینه معاملات و ذی نفعان است که اصول حاکمیت شرکتی در سازمان ها را توضیح می دهند.
چارچوب نظری
چند چارچوب نظری متفاوت برای توضیح و تحلیل حاکمیت شرکتی مطرح شده است. هر یک از آن ها با استفاده از واژگان مختلف و به صورتی متفاوت به موضوع حاکمیت شرکتی پرداخته اند که ناشی از زمینه علمی خاصی است که به موضوع حاکمیت شرکتی نگریسته اند. به عنوان نمونه، نظریه نمایندگی ناشی از زمینه مالی و اقتصادی است، در حالی که نظریه هزینه معاملات ناشی از نظریات اقتصادی، حقوقی و سازمانی، و نظریه ذی نفعان ناشی از دیدگاه اجتماعی در مورد موضوع حاکمیت شرکتی است. گرچه تفاوت های چشمگیری بین چارچوب های نظری مختلف وجود دارد (چون هر یک موضوع را از دیدگاه متفاوتی در نظر می گیرند)، اما دارای وجوه مشترک و مشخصی نیز هستند. البته نظریه های دیگری مانند نظریه سازمان و مباشر نیز وجود دارند که نسبت به نظریه های پیشگفته، اهمیت کمتری دارند.
چارچوب نظری حاکمیت شرکتی
نظریه نمایندگی Agency theory
نظریه هزینه معامالت Transaction Cost theory
نظریه ذی نفعان theoryStakeholder
تئوری هزینه معاملات
کواس (1937)
سیرت و مارچ(1963: )تئوری رفتاری شرکت
تئوری های سنتی اقتصادی کارگزاران را منطقی و افزایش سود را هدف اولیه کسب و کار می دانند.
در تئوری هزینه معامالت ، کارگزاران منطق محدود و فرض اساسی فرصت طلبی را به کار می برند.
نظریه هزینه معاملات
این نظریه که اول بار توسط سیرت و مارچ (1963) به نام نظریه رفتاری مطرح شده، یکی از مبانی اقتصاد صنعتی و نظریه مالی شده است. در این نظریه، شرکت نه تنها به عنوان واحد اقتصادی عمومی (سهامی عام)، بلکه به عنوان سازمانی متشکل از افراد با دیدگاه ها و اهداف مختلف است. نظریه هزینه معاملات براساس این واقعیت است که شرکت ها آنقدر بزرگ شده اند که در تخصیص منابع جانشین بازار می شوند. در واقع، شرکت ها آنقدر بزرگ و پیچیده هستند که با توجه به نوسانات قیمت در بازار، تولید را هدایت کرده و بازار معاملات را متعادل می کنند.
واضح است که داخلی کردن معاملات به نفع مدیریت شرکت ها می باشد. دلیل اصلی این امر، این است که داخلی کردن معاملات ریسک عدم اطمینان هارا در مورد قیمت و کیفیت آینده محصول حذف می کند. اقتصاد هزینه معاملات، همچنین فرض اساسی فرصت طلبی را می سازد. این نظریه فرض می کند که مدیران همچون افراد دیگر در برخی از مواقع فرصت طلب هستند. فرصت طلبی، به صورت تمایل کارگزاران در به کارگیری تمام روش های موجود برای افزایش منفعت شخصی، تعریف شده است. در اینجا، شباهت هایی بین نظریه نمایندگی و نظریه هزینه معاملات مشاهده می شود، چون هر دو نظریه یک منطق را برای کنترل مدیران ارائه می دهند.