
این پاورپوینت به بررسی مفاهیم، ساختارها، ارکان و نظریه های بنیادین پیرامون آشنایی با ساختار نظام دولت می پردازد.
مقدمه
ساختار نظام دولت به عنوان یکی از بنیادی ترین جنبه های حاکمیت سیاسی، نقش اساسی در سازمان دهی قدرت، تعیین روابط میان نهادها و شکل دهی سازوکارهای اجرایی دارد. درک عمیق از این ساختار، مستلزم شناخت دقیق مفاهیمی همچون دولت، حکومت، ساختار، مدیریت دولتی و اصول مدیریتی در بستر نظام سیاسی هر کشور است. این مفاهیم پایه ای، ابعاد مختلف حاکمیت را تبیین کرده و چارچوب مفهومی لازم برای تحلیل عملکرد دولت ها را فراهم می سازند.
دولت در نظریه های سیاسی کلاسیک و معاصر، مفهومی چندبعدی دارد که در دو معنای کلیدی حاکمیت (state) و حکومت (government) شناخته می شود. دولت به مثابه حاکمیت، نهاد پایدار و فراگیر سیاست گذاری و اجرای قدرت در مرزهای معین جغرافیایی است، در حالی که دولت به معنای حکومت، بیان گر نهاد اجرایی موقتی تر و قابل تغییر در درون ساختار کلی حاکمیت می باشد.
نظام های دولت محور بر پایه نظریه های مختلفی شکل می گیرند که هر یک از این نظریه ها، نقش و کارکرد دولت را در فرآیند توسعه، تنظیم سیاست ها و سازمان دهی منابع تعیین می کند. نظریه های لیبرال، اقتدارگرا، سوسیالیستی و نهادگرایانه، هر یک با تعاریف متمایزی از ماهیت دولت، ساختارهای متفاوتی را برای آن پیشنهاد می کنند. درک این نظریه ها برای تحلیل ساختار نظام دولت، امری ضروری و بنیادی است.
در ساختار نظام دولت، عناصر اصلی نظیر سرزمین، جمعیت و قدرت عالی سیاسی، به عنوان ارکان تشکیل دهنده دولت پایدار شناخته می شوند. این ارکان، نه تنها مشروعیت دولت را در سطح داخلی و بین المللی تعیین می کنند، بلکه بنیان های اصلی عملکرد سیاسی و حقوقی آن را نیز شکل می دهند. از این رو، درک دقیق عملکرد این عناصر برای شناخت سازوکارهای دولت الزامی است.
در مفهوم سازمانی، دولت به عنوان نهادی اجرایی، متشکل از ساختارهای اداری و سازمان یافته است که در قالب قوا و نهادهای وابسته، وظایف خود را انجام می دهد. قوه های مجریه، مقننه و قضاییه، به همراه ساختارهای تابعه، مسئول اجرای سیاست ها و اداره امور عمومی هستند. پیوند میان این اجزا، موجب شکل گیری ساختاری هماهنگ و کارآمد در نظام دولت می گردد.
شناخت ویژگی های یک نظام اداری مطلوب، نیازمند بررسی اصولی همچون کارآمدی، شفافیت، پاسخگویی، تمرکززدایی و عدالت است. ساختار نظام دولت زمانی می تواند اثربخش عمل کند که از این اصول تبعیت نماید و در عین حال، متناسب با بستر فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جامعه طراحی شده باشد. این اصول، پایه های تحقق دولت توسعه گرا و قانون مدار را تشکیل می دهند.
ساختار نظام دولت نه تنها منعکس کننده تئوری های سیاسی حاکم است، بلکه در عمل، بستری برای اجرای سیاست های کلان، پیشبرد برنامه های توسعه و تحقق اهداف راهبردی هر کشور می باشد. بررسی دقیق این ساختار، امکان تحلیل جامع تری از روندهای حکمرانی و نحوه تعامل دولت با جامعه و نهادهای مدنی را فراهم می سازد.